فرغولی میچرخد و میچرخد و همهچیز را با خودش میچرخاند. غولها از دستش عاصی میشوند و هر بار میگویند: «امیدواریم گرفتار از ما بهترون بشی فرغولی!» آنقدر میگویند که غول کوچولو واقعا با گردباد میرود و اسیر دست از ما بهترون میشود. اولش همهچیز خوب به نظر میرسد و فرغولی خوشحال است، اما کمکم چرخیدنهای تندتند برایش دردسرساز میشوند…
این داستان به پرورش توانایی کودکان اشاره دارد و این که انرژی آنها باید در مسیر درست قرار بگیرد. عنصر حرکت و رنگهای گرم، تصویرها را جاندار و زیبا کرده است و با متن همخوانی کامل دارد. جنب و جوش و کشش داستانی، حضور دنیای فانتزی و اتفاقهای عجیب و غریب، این کتاب را برای کودکان و بسیاری از بزرگسالان جذاب و خواندنی میکند.